۴۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۶۴۶

مباش از سخن سخت در شکست پیاله
که بهتر از ید بیضاست پشت دست پیاله

هزار شیشه تقوی خورد به سنگ ملامت
چو گرم عشوه شود چشم نیم مست پیاله

چرا تراود ازو صد هزار سجده رنگین؟
اگر صراحی می نیست پای بست پیاله

ز هوش ناقص ما بیدلان چه کار گشاید؟
که عقل می خورد امروز روی دست پیاله

به غیر سینه صائب به هیچ جا ننشیند
خدنگ غمزه چو بیرون جهد ز شست پیاله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.