هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و دغدغه‌های روحانی اوست. شاعر از عشق جدیدی سخن می‌گوید که قلبش را تسخیر کرده و او را درگیر مبارزه‌ای تازه کرده است. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند ایمان، هوای نفس و تغییر مداوم در زندگی دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۵۷

می کشد دل را ز دستم دلربای تازه ای
در کشاکش داردم زورآزمای تازه ای

افسر سرگرمیم از طرف سر افتاده است
ساغری می گیرم از گلگون قبای تازه ای

گو صبا از خاک کویش کحل بینایی میار
نقش خود را دیده ام در نقش پای تازه ای

گر ز مشت استخوان من نمی گیری خبر
سایه خواهد کرد بر فرقم همای تازه ای

در خم دین که دارد، در پی ایمان کیست؟
در سر زلف تو می بینم هوای تازه ای

نیستی خار سر دیوار، پا در گل مباش
همچو شبنم خیمه زن هر دم به جای تازه ای

صائب از طرز نوی کاندر میان انداختی
دودمان شعر را دادی بقای تازه ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.