هوش مصنوعی: این شعر از عاشقانه‌های کلاسیک فارسی است که در آن شاعر از معشوق خود شکایت می‌کند و به رفتارهای بی‌رحم و ناعادلانه او اشاره می‌نماید. شاعر از روزهای گذشته یاد می‌کند که معشوق با او مهربان بود، اما اکنون به دیگران روی آورده است. همچنین، شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و از عشق و فداکاری خود یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خون ما به ساغر داشتی' و 'تیغ و خنجر' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۶۵

دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی؟
باده می خوردی و خون ما به ساغر داشتی

سبزه باغ و بهار ما زبان شکر بود
بر مسلمانان اگر رحمی تو کافر داشتی

نیست امروز این گرانی پله ناز ترا
شیر در گهواره می خوردی که لنگر داشتی

نونیاز ناز چون خوبان دیگر نیستی
دایم از شوخی تو در پیراهن اخگر داشتی

ماه رخسار تو ناگردیده در خوبی تمام
هر طرف چون ماه نو صد صید لاغر داشتی

این زمان با غیر همدوشی، وگرنه پیش ازین
تیغ در یک دست و در یک دست خنجر داشتی

جان نثارت کرد و از اخلاص می کردی نثار
صائب مسکین اگر صد جان دیگر داشتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.