هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عمیق انسانی مانند رنج، رشد معنوی، فقر، عشق و گذر از دنیای مادی می‌پردازد. شاعر تأکید می‌کند که انسان بدون تجربه‌ی درد و رنج، به کمال نمی‌رسد و بدون گذشتن از تعلقات دنیوی، معنویت را درک نمی‌کند. همچنین، اشاره می‌کند که ثروت و مال در هنگام مرگ بی‌فایده است و تنها یادگارهای نیک از انسان باقی می‌ماند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، مرگ و گذر از دنیا ممکن است برای کودکان سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۷۱۴

تا نسوزد، عود در مجمر ندارد آدمی
تا نگرید، آب در گوهر ندارد آدمی

تا نپیچد سر ز دنیا، سرندارد آدمی
تا نریزد برگ از خود، بر ندارد آدمی

تا نگردد استخوانش توتیا از بار درد
جان روشن، دیده انور ندارد آدمی

تا نبندد راه خواهش بر خود از سد رمق
در نظرها، شان اسکندر ندارد آدمی

تا نگردد در طریق پاکبازی یک جهت
راه بیرون شد ازین ششدر ندارد آدمی

تا ز آه سرد و اشک گرم باشد بی نصیب
سایه طوبی، لب کوثر ندارد آدمی

تا نیفشاند غبار جسم از دامان روح
باده بی درد در ساغر ندارد آدمی

تا به عیب خود نپردازد ز عیب دیگران
حاصلی از دیده انور ندارد آدمی

روزیش هر چند بی اندیشه می آید ز غیب
غیر ازین اندیشه دیگر ندارد آدمی

جز وبال و حسرت و افسوس، هنگام رحیل
بهره ای از جمع سیم و زر ندارد آدمی

خط باطل می توان بر عالم از سودا کشید
بی جنون مغز خرد در سر ندارد آدمی

کی ربایندش ز دست هم عزیزان جهان؟
پشت خود چون سکه تا بر زر ندارد آدمی

عمر جاویدست مدی کوته از احسان او
یادگاری از سخن بهتر ندارد آدمی

بی سر پرشور، تن دیگ ز جوش افتاده ای است
بی دل بی تاب، بال و پر ندارد آدمی

می شود تیغ حوادث زین سپر دندانه دار
بی کلاه فقر بر تن سر ندارد آدمی

عیسی از راه تجرد بر سرآمد چرخ را
پایه ای از فقر بالاتر ندارد آدمی

چون نمکدانی است صائب کز نمک خالی بود
شورشی از عشق اگر در سر ندارد آدمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.