۲۱۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۷۳۴

شکوه ای دارم به شرط آن که پنهان بشنوی
پیش ازان کز من خبر در کافرستان بشنوی

در خزان ای شاخ گل گرد سرت پر می زند
حرف بلبل را اگر در نوبهاران بشنوی

چون سهیل از دیدن رنگش به خون غلطیده ای
آه اگر بویی ازان سیب زنخدان بشنوی

ناله زنجیر، مغناطیس شور عشق است
داستان زلف سر کن تا پریشان بشنوی

تا به خون خود توانی کرد لب شیرین، مباد
حرف تلخ از خضر بهر آب حیوان بشنوی

نکهت پیراهن او سر به مهر غیرت است
نیست بوی گل که از هر باغ و بستان بشنوی

ناله ناقوس هم راهی به مقصد می برد
از موئذن چند صائب بانگ ایمان بشنوی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.