هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر طبیعی و استعاری، به زیبایی‌های طبیعت و احساسات انسانی می‌پردازد. شاعر با اشاره به عناصری مانند سرو، خواب بهار، گل، سیل، و خورشید، حالات عاطفی و فلسفی خود را بیان می‌کند. همچنین، از مفاهیمی مانند امید، دلجویی، و رنج بشری سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی کافی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۰۱

در کدامین چمن ای سرو به بار آمده ای؟
که رباینده تر از خواب بهار آمده ای

با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد!
خانه پردازتر از سیل بهار آمده ای

چشم بد دور که چون جام و صراحی ز ازل
در خور بوس و سزاوار کنار آمده ای

آنقدر باش که اشکی بدود بر مژگان
گر به دلجویی دلهای فگار آمده ای

قلم موی حواس تو پریشان شده است
تا به این خانه پر نقش و نگار آمده ای

بارها کاسه خورشید پر از خون دیدی
تو به این خانه به دریوزه چه کار آمده ای؟

نوشداروی امان در گره حنظل نیست
به چه امید به این سبز حصار آمده ای؟

تازه کن خاطر ما را به حدیثی صائب
تو که از خامه رگ ابر بهار آمده ای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.