هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از ناز و اداهای معشوق، زیبایی‌های او و تأثیرات عشق بر دلش سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند خرابات و نماز نیز دارد که نشان‌دهنده‌ی تلفیق عشق زمینی و معنوی در شعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۰۲

دلربایانه دگر بر سر ناز آمده ای
از دل من چه بجا مانده که باز آمده ای

از عرق زلف تو چون رشته گوهر شده است
همه جا گرچه به تمکین و به ناز آمده ای

در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ
چشم بد دور که بسیار بساز آمده ای

بگذر از ناز و برون آی ز پیراهن شرم
که عجب تنگ در آغوش نیاز آمده ای

می بده، می بستان، دست بزن، پای بکوب
به خرابات نه از بهر نماز آمده ای

آنقدر باش که من از سر جان برخیزم
چون به غمخانه ام ای بنده نواز آمده ای

بر دل سوخته ام رحم کن ای ماه تمام
که درین بوته مکرر به گداز آمده ای

دل محراب ز قندیل فرو ریخته است
تا تو ای دشمن ایمان به نماز آمده ای

چون نفس سوختگان می رسی ای باد صبا
می توان یافت کزان زلف دراز آمده ای

چون نگردد دل صائب ز تماشای توآب؟
که به رخساره آیینه گداز آمده ای

نیست ممکن که مصور شود آن حسن لطیف
صائب از دل چه عبث آینه ساز آمده ای؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.