هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر درد و رنج شاعر از مشکلات زندگی و دوری از یار است. او از خارهای راه زندگی شکایت می‌کند و از عناصر طبیعت مانند ابر بهاران و ساقی دوران کمک می‌طلبد. شاعر از خواب غفلت، سوختگی عشق، و زخم‌های ناسور سخن می‌گوید و در نهایت به امید کمک از سوی نیروهای ماورایی و طبیعی می‌باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج عشق و مفاهیم عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۰۵

می گزد راحتم ای خار مغیلان مددی
پایم از دست شد ای خضر بیابان مددی

تا به کی خواب گران پنبه نهد در گوشم؟
ای نوای جرس سلسله جنبان مددی

دانه ام خال رخ خاک شد از سوختگی
چه گره گشته ای ای ابر بهاران مددی

چند حنظل ز پر خویش خورد طوطی من؟
ای به شیرین سخنی چون شکرستان مددی

گل خمیازه به صد رنگ برآمد ز خمار
چه فرو رفته ای ای ساقی دوران مددی

دیگر از بهر چه روزست هواداری تو
دل من تنگ شد ای چاک گریبان مددی

چشم داغم به ته پنبه ز غم گشت سفید
نه ز الماس شد و نه ز نمکدان مددی

زردرویی نتوان در صف محشر بردن
خون من بر سر جوش است شهیدان مددی

زخم ناسور مرا مرهم مشک است علاج
به سر خود، بکن ای زلف پریشان مددی!

چند پایم به ته سنگ نهد خواب گران؟
سوختم سوختم ای خار مغیلان مددی

چند بی سرمه مشکین سوادت باشم؟
می پرد چشم من ای خاک صفاهان مددی

خارخار وطنم نعل در آتش دارد
چشم دارم که کند شام غریبان مددی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.