هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر عشق عمیق و رنج‌های عاشقانه است. شاعر از بوسه‌ای ناکام، جدایی دردناک، و رنج‌های بی‌پایان عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ‌کس تا این حد در راه عشق مقاومت نکرده یا چنین رنجی را تحمل نکرده است. همچنین، او از بی‌پاسخی معشوق و ناشناخته ماندن دردهایش شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد. همچنین، برخی مضامین مانند رنج عشق و مرگ نمادین نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۸۱۸

بوسه از کنج لب یار نخورده است کسی
ره به گنجینه اسرار نبرده است کسی

من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟
اینقدر صبر به عاشق نسپرده است کسی

لب نهادم به لب یار و سپردم جان را
تا به امروز به این مرگ نمرده است کسی

ریزش اشک مرا نیست محرک در کار
دامن ابر بهاران نفشرده است کسی

آب آیینه ز عکس رخ من نیلی شد
اینقدر سیلی ایام نخورده است کسی

غیر از آن کس که سر خود به گریبان برده است
گوی توفیق ازین عرصه نبرده است کسی

داغ پنهان مرا کیست شمارد صائب؟
در دل سنگ شرر را نشمرده است کسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.