۲۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۸۵۱

هزار عقد محبت به این و آن بندی
همین به کشتن من تیغ بر میان بندی

ترا که هر مژه تیغ کجی است زهرآلود
چه لازم است که شمشیر بر میان بندی؟

ز تلخ گویی من عیش عالمی تلخ است
به بوسه ای چه شود گر مرا دهان بندی؟

درین دو هفته که گل می توان ز روی تو چید
در وصال چه بر روی دوستان بندی؟

به جرم خیرگی بوالهوس مسوز مرا
گناه گرگ چرا بر سگ شبان بندی؟

چو نیست رنگ وفا بر عذار گل صائب
درین ریاض چه افتاده آشیان بندی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.