هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آرزوها و حسرت‌های خود سخن می‌گوید. او تمایل دارد که مانند خار زبان تندی داشته باشد تا بتواند از گل‌ها محافظت کند، یا مانند زنبور عسل باشد و شهد جمع آوری کند. همچنین، از نداشتن اختیار در زندگی و گرفتاری در درد عشق شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که بتواند از تعلقات دنیوی رها شود. در نهایت، به این نتیجه می‌رسد که اگر به عیوب خود توجه می‌کرد، نیازی به عیب‌جویی از دیگران نداشت.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک این متن را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد. این شعر更适合 افرادی که دارای تجربه‌های زندگی بیشتر و درک بالاتری از مفاهیم انتزاعی هستند.

غزل شمارهٔ ۶۸۷۳

زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی
همیشه خرمن گل در کنار داشتمی

هزار خانه چو زنبور کردمی پر شهد
اگر گزیدن مردم شعار داشتمی

ز دست راست ندانستمی اگر چپ را
چه گنج ها به یمین و یسار داشتمی

به ابر اگر دهن خود گشودمی چو صدف
هزار عقد گهر در کنار داشتمی

به گرد شمع تو پروانه وار می گشتم
اگر به گردش خود اختیار داشتمی

به درد عشق اگر مبتلا نمی گشتم
چه دلخوشی من ازین روزگار داشتمی؟

خزان فسرده نمی کرد روزگار مرا
اگر امید جنون از بهار داشتمی

اگر غبار تعلق فشاندمی از خویش
دل سبک چو نسیم بهار داشتمی

اگر غبار دل خود نشستمی به سرشک
هزار قافله در زیر بار داشتمی

قفس به دوش سفر کردمی ازین گلشن
اگر ز درد طلب خارخار داشتمی

اگر به عالم بیرنگیم فتادی چشم
کجا نظر به خزان و بهار داشتمی؟

ز آه کشتی دل بادبان اگر می داشت
ازین محیط امید کنار داشتمی

گذشته بودی اگر دل ز پرده اسباب
کجا ز چرخ به خاطر غبار داشتمی؟

به عیب خویش اگر راه بردمی صائب
به عیبجوئی مردم چه کار داشتمی؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.