هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از رنجها و پریشانیهای روحی و عاطفی سخن میگوید. شاعر از دردهای درونی، ناامیدی، و احساس تنهایی مینالد و به فقر معنوی و نیاز به رهایی از دغدغههای دنیوی اشاره میکند. در عین حال، امید به رحمت الهی و توشهای معنوی در راه حق نیز در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فقر معنوی و رنجهای درونی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۶۸۷۵
مکش چو تنگدلان آه از پریشانی
که دل ز حق شود آگاه از پریشانی
دل چو آینه زان رند پاکباز طلب
که نیست در جگرش آه از پریشانی
دهد به باد فنا آنچه جمع آورده است
اگر غنی شود آگاه از پریشانی
کدام درد به این درد می رسد که کسی
به درد خود نبرد راه از پریشانی؟
نمانده است به دستم ز تار و پود حیات
به غیر آه سحرگاه از پریشانی
ز خرمنی که به عمر دراز کردم جمع
نمانده غیر پر کاه از پریشانی
کمال فقر همین بس که ایمن است فقیر
ز شور چشمی بدخواه از پریشانی
همان که راه نموده است توشه خواهد داد
مکن ملاحظه در راه از پریشانی
به سیم قلب چو یوسف فروختند مرا
برادران به لب چاه از پریشانی
نسیم سنبل فردوس، روح تازه کند
ملول کی شود آگاه از پریشانی؟
اگر چه هست ولی نعمتی چو خورشیدش
همان خورد دل خود ماه از پریشانی
مساز دامن زلف دراز خود را جمع
که دست من شده کوتاه از پریشانی
نماز و روزه منعم نمی رسد صائب
به آه و ناله جانکاه از پریشانی
که دل ز حق شود آگاه از پریشانی
دل چو آینه زان رند پاکباز طلب
که نیست در جگرش آه از پریشانی
دهد به باد فنا آنچه جمع آورده است
اگر غنی شود آگاه از پریشانی
کدام درد به این درد می رسد که کسی
به درد خود نبرد راه از پریشانی؟
نمانده است به دستم ز تار و پود حیات
به غیر آه سحرگاه از پریشانی
ز خرمنی که به عمر دراز کردم جمع
نمانده غیر پر کاه از پریشانی
کمال فقر همین بس که ایمن است فقیر
ز شور چشمی بدخواه از پریشانی
همان که راه نموده است توشه خواهد داد
مکن ملاحظه در راه از پریشانی
به سیم قلب چو یوسف فروختند مرا
برادران به لب چاه از پریشانی
نسیم سنبل فردوس، روح تازه کند
ملول کی شود آگاه از پریشانی؟
اگر چه هست ولی نعمتی چو خورشیدش
همان خورد دل خود ماه از پریشانی
مساز دامن زلف دراز خود را جمع
که دست من شده کوتاه از پریشانی
نماز و روزه منعم نمی رسد صائب
به آه و ناله جانکاه از پریشانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.