هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، به موضوعاتی مانند دوری از مردم، وابستگی به دنیا، گذرا بودن زندگی، و اهمیت توجه به معنویات می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند گل، شمع، و ماهی، به خواننده هشدار می‌دهد که به ظواهر دنیا دل نبندد و به جای آن، به حقیقت و معنویت روی آورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۶۸۹۵

از مردمان اگر چه کناری گرفته ای
این گوشه را برای شکاری گرفته ای

بر هر چه جز خدای دل خویش بسته ای
آیینه دام کرده غباری گرفته ای

قانع به رنگ و بو شده ای همچو شاخ گل
دستی دراز کرده نگاری گرفته ای

در زیر برگ سرمکش از تیغ آفتاب
بعد از هزار سال که باری گرفته ای

چون گل ترا به آتش سوزان شود دلیل
از نقد عمر اگر نه شماری گرفته ای

قانع چو سرو و بید به برگ از ثمر مشو
این یک نفس که رنگ بهاری گرفته ای

صبح امید درشکن آستین توست
گر زان که دامن شب تاری گرفته ای

در هر گشودن نظر و بستن نظر
ملکی گشاده ای و حصاری گرفته ای

زین دعوی بلند که با خلق می کنی
از بهر خود تهیه داری گرفته ای

از جهل کرده ای دل خود زنده زیر خاک
بر دل اگر ز کینه غباری گرفته ای

ماهی است پیش راه تو در ظلمت فنا
شمعی اگر به راهگذاری گرفته ای

خواهد فتاد دامن منزل به دست تو
صائب اگر رکاب سواری گرفته ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.