هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق، زیبایی و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از گل و شراب و دل‌های اسیر سخن می‌گوید و به تأثیرات عمیق عشق و زیبایی اشاره می‌کند. همچنین، او از ناپایداری روزگار و زندگی سخن می‌گوید و خواننده را به تفکر در این‌باره دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند شراب و عشق ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۶۹۰۱

تا چهره گلگل از می گلفام کرده ای
صد مرغ دل اسیر به گلدام کرده ای

چشم بدت مباد، که نقل و شراب من
آماده از دو چشم چو بادام کرده ای

از روی ناز تا به لب خود رسانده ای
خونها ز باده در جگر جام کرده ای

رام کسی اگر نشوی از تو دور نیست
کز رم هزار دلشده را رام کرده ای

لعل لب ترا چه کمی از حلاوت است؟
کز بوسه اختصار به پیغام کرده ای

زان خط مشکفام، که روزش سیاه باد!
صبح امید سوختگان شام کرده ای

روی زمین قلمرو سیلاب آفت است
در رهگذار سیل چه آرام کرده ای؟

سرمایه تو نیست به غیر از کف تهی
رنگین دکان خویشتن از وام کرده ای

روی تو چون سیاه نگردد، که چون نگین
هموار خویش را ز پی نام کرده ای

از روز و شب دو اسبه سفر می کند حیات
صائب چه اعتماد به ایام کرده ای؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.