هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر تجربه‌های عمیق عاشقانه و رنج‌های عشق است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند آتش، پروانه، گل و خار، به توصیف دردها و ناکامی‌های عشق می‌پردازد و اشاره می‌کند که گویا مخاطب هیچ‌یک از این رنج‌ها را تجربه نکرده است. در پایان، شاعر از ترس از مرگ سخن می‌گوید و اینکه مخاطب هرگز از عمر خود فراغتی نداشته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های روحی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین فلسفی درباره مرگ و زندگی، مخاطب با سن بالاتر را هدف قرار می‌دهد.

غزل شمارهٔ ۶۹۰۸

آتش به خرمن از گل باغی ندیده ای
جوش جنون ز چشمه داغی ندیده ای

پروانه وار سیلی آتش نخورده ای
در دودمان آه چراغی ندیده ای

با ناله یک سراسر گلشن نرفته ای
با عندلیب گوشه باغی ندیده ای

از لاله زار آبله یک گل نچیده ای
در پای شوق، خار سراغی ندیده ای

با چاک سینه دست و گریبان نبوده ای
در دست خود ز داغ ایاغی ندیده ای

عمرت چو گل به خنده شادی گذشته است
زخمی نیازموده و داغی ندیده ای

صائب ز مرگ این همه اندیشه ات ز چیست؟
هرگز ز عمر خویش فراغی ندیده ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.