هوش مصنوعی: این شعر از دیوان صائب تبریزی، بیانگر درد و رنج شاعر از زندگی و عشق است. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، از دل‌های بی‌غم، عشق بی‌ثمر، و ناامیدی از بخت بد سخن می‌گوید. او از رفتن به مکان‌های نامناسب مانند گلستان برای بی‌دماغ یا شبستان برای پروانه شکایت دارد و در نهایت به وداع با بخت سیاه خود می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده، و بیان احساسات سنگین مانند ناامیدی و یأس، درک این شعر را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از مضامین مانند «تمنای خونبها» و «شکایت از بخت سیاه» نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۱۶

ای دل مرا به عالم امکان چه می بری؟
دیوانه را به حلقه طفلان چه می بری؟

چون شکر این فشار که من خورده ام بس است
بار دگر مرا به نیستان چه می بری؟

دلهای بی غمان چمن می شود کباب
این بی دماغ را به گلستان چه می بری؟

چون اشک می دود به رخ شمع، بی حجاب
پروانه مرا به شبستان چه می بری؟

از عشق، بدعت است تمنای خونبها
ای خودفروش عرض شهیدان چه می بری

از دست رعشه دار گشادی نمی شود
دیوان دل به زلف پریشان چه می بری؟

این دزدها تمام شریکند با عسس
پیش فلک شکایت دونان چه می بری؟

شیر روان ز مایه زمین گیر می شود
هشیار را به مجلس مستان چه می بری؟

دل را به خاکبازی طفلانه باختی
از شهر ارمغان به بیابان چه می بری؟

صائب وداع بخت سیه کار خویش کن
این سرمه را به خاک صفاهان چه می بری؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.