هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، تسلیم در برابر تقدیر، ناچیزی انسان در مقابل عظمت عالم، و امید به همراهی و محرمیت در عشق می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، ناامیدی، امید، و تسلیم در برابر سرنوشت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۲۸

کوچکدلی است مایه تسخیر عالمی
آفاق را گرفت سلیمان به خاتمی

دریا به سوز سینه عاشق چه می کند؟
خورشید سیر چشم نگردد به شبنمی

بی حاصلی که زنده نباشد دلش به عشق
در چشم اهل دید بود نخل ماتمی

همسایه وجود نباشد اگر عدم
چون ملک نیستی نتوان یافت عالمی

چون ماه روزه گر چه به لب مهر داشتم
سررشته حساب مرا داشت عالمی

گیرم که آب شد دلم از شرم معصیت
دامان باغ را نکند پاک شبنمی

حیف است صرف خنده بی عاقبت کند
آن را که همچو صبح ز عالم بود دمی

گر نیست بر مراد تو دنیا مشو ملول
برپای گو مباش ترا بند محکمی

عیسی به آسمان چهارم نمی گریخت
می داشت زیر چرخ گر امید همدمی

مه را برون نیاورد از بوته گداز
دارد اگرچه زیر نگین مهر، عالمی

صائب چو راز عشق غریب اوفتاده ایم
ما را بس است از همه آفاق محرمی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.