هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، شاعر بزرگ فارسیزبان، سرشار از مضامین عرفانی، فلسفی و غنایی است. شاعر در این شعر با زبان استعاری و نمادین، از دردها و رنجهای روحی خود سخن میگوید و با عناصر طبیعت مانند افلاک، آینه، شعله، ابر، خورشید و ... به گفتوگو میپردازد. او از ناامیدی، رنجهای عاشقانه، و جستوجوی معنویت سخن میگوید و در نهایت، به اهمیت پاکی نفس و دوری از گناه اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۶۹۵۴
با اهل دل ای گردش افلاک چه داری؟
ای زنگ به این آینه پاک چه داری؟
دودم به فلک بر شد و گردم به هوا رفت
دیگر به من ای شعله بی باک چه داری؟
بگذار به درد دل خود ماتمیان را
با جان حزین و دل غمناک چه داری؟
در قطع امیدست گر آسودگیی هست
راحت طمع از جان هوسناک چه داری؟
تا ابر بهاران نشود چشم تو از درد
ظاهر نشود بر تو که در خاک چه داری
امید فروغ از مه و خورشید درین بزم
با روشنی شعله ادراک چه داری؟
خورشید درین دایره خون می خورد از دور
خم در خم آن حلقه فتراک چه داری؟
از صحبت باد سحر ای غنچه بیدل
در دست به جز سینه صدچاک چه داری؟
صائب ز شب دل سیه نامه اعمال
چون صبح حذر با نفس پاک چه داری؟
ای زنگ به این آینه پاک چه داری؟
دودم به فلک بر شد و گردم به هوا رفت
دیگر به من ای شعله بی باک چه داری؟
بگذار به درد دل خود ماتمیان را
با جان حزین و دل غمناک چه داری؟
در قطع امیدست گر آسودگیی هست
راحت طمع از جان هوسناک چه داری؟
تا ابر بهاران نشود چشم تو از درد
ظاهر نشود بر تو که در خاک چه داری
امید فروغ از مه و خورشید درین بزم
با روشنی شعله ادراک چه داری؟
خورشید درین دایره خون می خورد از دور
خم در خم آن حلقه فتراک چه داری؟
از صحبت باد سحر ای غنچه بیدل
در دست به جز سینه صدچاک چه داری؟
صائب ز شب دل سیه نامه اعمال
چون صبح حذر با نفس پاک چه داری؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.