هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از جدایی و درد عشق سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌هایی مانند آیینه، گنجینه، و نوروز، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. شاعر تأکید می‌کند که وجود معشوق در جهان پنهان نیست، اما با این حال از او دور است. همچنین، او اشاره می‌کند که هیچ‌کس مانند معشوق نمی‌تواند سخن را این‌گونه زیبا بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۶۰

در سینه عشاقی و از سینه جدایی
چون صورت آیینه ز آیینه جدایی

در چشمی و در چشم نیایی ز لطافت
گنجینه نشینی و ز گنجینه جدایی

در ظرف زمان شوکت حسن تو نگنجد
نوروزی و از شنبه و آدینه جدایی

نزدیکتری از رگ گردن به حقیقت
هر چند که از عاشق دیرینه جدایی

پنهانی عالم ز وجود تو هویداست
آیینه پرستی و ز آیینه جدایی

غیر از تو سخن را کسی این رنگ نداده است
صائب تو ازین مردم پیشینه جدایی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.