۲۹۳ بار خوانده شده

غزل شماره ۴

رشتهٔ تسبیح بگسستیم ما
بر میان زنار بربستیم ما

جز غمت کو بود با ما همنفس
در بروی جملگی بستیم ما

پیشهٔ ما رندی و میخواره گیست
شیشهٔ ناموس بشکستیم ما

بوالعجب بین بی می و مطرب تمام
همچو چشم مست او مستیم ما

تا گرفتار رخ و زلفش شدیم
از قیود کفر و دین رستیم ما

هستی ما از میان برچیده شد
زین سپس از هست او هستیم ما

شاهد مقصود درخود دیدهایم
با نگاه خویش پیوستیم ما

هرکه زخم کاری اسرار را
دیده داند صید آن شستیم ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۳
گوهر بعدی:غزل شماره ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.