هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، بیوفایی و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از معشوق بیوفا شکایت کرده و از صبر طولانی خود مینالد. او از بیاعتنایی معشوق و فریبکاریهایش گلایه دارد و به بیعدالتی در میزان جفا اشاره میکند. در نهایت، شاعر به عشق بهعنوان راهی برای رهایی از پرسشهای بیپاسخ مینگرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، همراه با اشارات به رنجهای روحی و بیوفایی، برای درک بهتر به بلوغ عاطفی و فکری نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است بهطور کامل این مضامین را درک نکنند.
غزل شماره ۲۲
صبا از ما بگو آن بیوفا را
شکیبا تا بکی گشتی تو ما را
چو ما را در حریمت بار نبود
مده باری ره اغیار دغا را
نیائی چون برم از ناز باری
غباری کن ز ره همره صبا را
تو در پیمان شکستن ختمی و نسخ
نمودی از جهان کیش وفا را
ز بس خون ریزد او ترسم که گویند
خدا ناکرده نشناسد خدا را
چو هر چیزی نخست اندازه ای یافت
چرا اندازه ای نبود جفا را
به بند از شکوه لب اسرار چون نیست
بکیش عشق ره چون و چرا را
شکیبا تا بکی گشتی تو ما را
چو ما را در حریمت بار نبود
مده باری ره اغیار دغا را
نیائی چون برم از ناز باری
غباری کن ز ره همره صبا را
تو در پیمان شکستن ختمی و نسخ
نمودی از جهان کیش وفا را
ز بس خون ریزد او ترسم که گویند
خدا ناکرده نشناسد خدا را
چو هر چیزی نخست اندازه ای یافت
چرا اندازه ای نبود جفا را
به بند از شکوه لب اسرار چون نیست
بکیش عشق ره چون و چرا را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۲۱
گوهر بعدی:غزل شماره ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.