هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق و وصف زیبایی‌های اوست. شاعر از آینه‌ای سخن می‌گوید که مهر معشوق در سینه‌اش تابیده و وجود معشوق را گنجینه‌ای بی‌نظیر می‌داند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند ازل، اسرار وجود، و وحدت وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شماره ۲۴

تا شدی آینهٔ مهر رخت سینهٔ ما
می‌دهد تاب به مهر فلک آیینهٔ ما

راست شد بر قد ما خلعت سلطانی گل
که بود گنج وجود تو بگنجینهٔ ما

گر همه کین رقیبست ز دل برکندیم
کی سزد غیر تو در سینهٔ بی کینهٔ ما

غم عشق تو چو حسنت نپذیرد انجام
آری آغاز ندارد غم دیرینهٔ ما

همه اوصاف ازل شد ز وجودش پیدا
هرکه نوشید از آن بادهٔ دوشنبهٔ ما

دیدهایم این گل و مل بر ورق غنچه و تاک
گشته یکدم همگی شنبه و آدینهٔ ما

غم بیش و کم پیش آمدمان نیست که هست
حاضر الوقت کنون بر حسب دینهٔ ما

بسی اسرار که در خرقهٔ اسرار بود
اللّه اللّه منگر خرقهٔ پشمینهٔ ما
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۲۳
گوهر بعدی:غزل شماره ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.