۳۲۶ بار خوانده شده

غزل شماره ۵۳

باغ و گل و مل همه مهیاست
هنگام تفرج و تماشاست

بخرام برون که بهر تعظیم
عمری است بباغ سرو برپاست

نرگس همه روز چشم بر راه
سنبل همه عمر در تمناست

تا پات مباد رنجه گردد
برروی زمین ز سبزه دیباست

تا باز چو شور چشمت انگیخت
کز شهر غریوفتنه برخواست

هر قدر بظرف حسن گنجید
مشاطهٔ صنع بروی آراست

سر دفتر لعبتان شوخت
سر کردهٔ لولیان زیباست

مست از می لعل اوست اسرار
امروز چه حاجتش بصهباست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۵۲
گوهر بعدی:غزل شماره ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.