هوش مصنوعی: این متن عرفانی درباره عشق الهی و سفر روحانی است. شاعر از دشواری‌های راه عشق، بی‌قراری دل، و نیاز به بیداری معنوی سخن می‌گوید. تصاویری مانند مرغ هما، آینه و ماه، و ابرو به عنوان نمادهایی از مفاهیم عمیق عرفانی به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاری است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین برخی اصطلاحات و نمادها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شماره ۱۵۱

راه عشق است و بهرگام دوصد جان بگرو
عشق سریست نهانی به دراز گفت و شنو

کی شود این دل بی حاصل ما طعمه عشق
بر این مرغ هما خرمنی از جان بدو جو

بسکه نزدیک بود شارع مقصد دور است
تا یکی ای دل دیوانه بهر سو تک و دو

این همه عکس که آغازی وانجامش نیست
از فروغ رخ آن مهر بود یک پرتو

در بر ماه ببین آینه و آب جدار
که چسان خود متفنن شود از یک خورضو

گوشه ابروئی از گوشهٔ برقع بنمود
آسمان را که همی چرخ زنان شد در دور

درد نوشان سماوی ترا آمده جام
که بود باز از این فخر دهان مه نو

می خور اسرار و از این خواب گران شو بیدار
حاصل عمر خود اندوز که شد وقت درو
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۵۰
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.