هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق بیپاسخ، انتظار و بیقراری، و ناامیدی میگوید. او از معشوقی مینالد که به او توجهی ندارد و دلش را ویران کرده است. همچنین، شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و از خط و رخسار او تعریف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و درد عشق ممکن است برای گروههای سنی پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۸۲
سری دارم که سامان نیست او را
به دل دردی که درمان نیست او را
به راه انتظارم هست چشمی
که خوابی هم پریشان نیست او را
به عشق از گریه هم ماندم، چه گیرم؟
بر از کشتی که باران نیست او را
فرامش کرد عمرم روز را، زانک
شبی دارم که پایان نیست او را
ترا ملکیست، ای سلطان دلها
که جز دلهای ویران نیست او را
خطت نوخیز و لب ساده از آنست
خوش آن مضمون که عنوان نیست او را
رخی داری یگانه در نکویی
که ثانی ماه تابان نیست او را
کدامین مور خطت را که در حسن
بها ملک سلیمان نیست او را
ز خسرو رو مپیچ، ار گشت ناچیز
خیالی هست، اگر جان نیست او را
به دل دردی که درمان نیست او را
به راه انتظارم هست چشمی
که خوابی هم پریشان نیست او را
به عشق از گریه هم ماندم، چه گیرم؟
بر از کشتی که باران نیست او را
فرامش کرد عمرم روز را، زانک
شبی دارم که پایان نیست او را
ترا ملکیست، ای سلطان دلها
که جز دلهای ویران نیست او را
خطت نوخیز و لب ساده از آنست
خوش آن مضمون که عنوان نیست او را
رخی داری یگانه در نکویی
که ثانی ماه تابان نیست او را
کدامین مور خطت را که در حسن
بها ملک سلیمان نیست او را
ز خسرو رو مپیچ، ار گشت ناچیز
خیالی هست، اگر جان نیست او را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.