۳۱۷ بار خوانده شده

غزل شماره 22

می ناچشیده حالت مستانت آرزوست؟
روسوا نگشته حلقه زلفانت آزوست؟

ناورده رو به مقصد و ننهاده پا به راه
قرب مقام و قطع بیابانت آرزوست؟

یوسف صفت نگشته به زندان غم اسیر
شاهی مصر و ماهی کنعانت آرزوست؟

نگشوده لب دمی به دعا با حضور قلب
چون عاشقان حق دل سوزانت آرزوست؟

احیا نکرده ارضی و بذری نکاشته
در باغ زندگی گل و ریحانت آرزوست؟

سامان به کس نداده به دوران زندگی
از گردش زمان سر و سامانت آرزوست؟

وحدت به پیشگاه حق از مور کمتری
غافل ز خویش فر سلیمانت آرزوست؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره 21
گوهر بعدی:غزل شماره 23
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.