هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و مستی معنوی سخن میگوید و خود را در وادی عشق و معرفت توصیف میکند. او از شبهای پرنور و اسرار رندی و مستی میگوید و اشارهای به لیلةالقدر دارد. همچنین، از میپرستی و عشق به معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که اسرار این راه را نمیتوان به هر کسی گفت. در پایان، شاعر از وحدت وجود و تسلط بر دیو سرکش نفس سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعاری است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به میپرستی و مستی دارد که مناسب سنین بالاتر است.
غزل شماره 35
مگر شد سینهام شب وادی طور
که بر دل تابدم از شش جهت نور
گمانم لیلة القدر است امشب
که شد چون روز روشن لیل دیجور
رموز رندی و اسرار مستی
به شیخ شهر گفتن نیست دستور
مگو با مرغ شب از نور خورشید
نیارد سرمه کس بر دیده کور
اگر منعت کند از میپرستی
مکن منعش بود بیچاره معذور
رسد گر بر مشامش نکهت می
بیفتد تا قیامت مست و مخمور
نهد گر بر سر دار فنا پا
انا الحق میسراید همچو منصور
ز میخواران نیارد کس نشانی
بود تا نرگس مست تو مستور
چنان از باده عشق تو مستم
که از ما مست گردد آب انگور
گرفتار کمند زلف جانان
نداند شادی از غم ماتم از سور
به نیروی ریاضت وحدت آخر
نکردی دیو سرکش را تو مقهور
که بر دل تابدم از شش جهت نور
گمانم لیلة القدر است امشب
که شد چون روز روشن لیل دیجور
رموز رندی و اسرار مستی
به شیخ شهر گفتن نیست دستور
مگو با مرغ شب از نور خورشید
نیارد سرمه کس بر دیده کور
اگر منعت کند از میپرستی
مکن منعش بود بیچاره معذور
رسد گر بر مشامش نکهت می
بیفتد تا قیامت مست و مخمور
نهد گر بر سر دار فنا پا
انا الحق میسراید همچو منصور
ز میخواران نیارد کس نشانی
بود تا نرگس مست تو مستور
چنان از باده عشق تو مستم
که از ما مست گردد آب انگور
گرفتار کمند زلف جانان
نداند شادی از غم ماتم از سور
به نیروی ریاضت وحدت آخر
نکردی دیو سرکش را تو مقهور
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره 34
گوهر بعدی:غزل شماره 36
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.