هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از زبان یک عارف یا سالک بیان میشود که خود را مظهر یار (معشوق الهی) میداند. او از وحدت وجود، عشق الهی، بیاعتنایی به دنیا و خلایق، و مستی ناشی از محبت الهی سخن میگوید. شاعر خود را نقطه پرگار وجود میداند که گاه در مرکز و گاه در حاشیه است. او همچنین به مفاهیمی مانند فنا در عشق، رهایی از قید و بندهای دنیوی، و بیقراری عاشقانه اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات صوفیانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی مانند «سر انالحق» نیاز به پیشینهای از ادبیات عرفانی دارد.
غزل شماره 47
دی مغبچهای گفت که ما مظهر یاریم
سر تا به قدم آینه روی نگاریم
ما نقطه پرگار وجودیم ولیکن
گاهی به میان اندر و گاهی به کناریم
ما سر انالحق به جهان فاش نمودیم
منصورصفت رقصکنان بر سر داریم
ما بار به سر منزل مقصود رساندیم
ای خواجه دگر اشتر بگسسته مهاریم
در هیچ قطاری دگر ای قافلهسالار
ما را نتوان یافت که بیرون ز قطاریم
تا باد به هم بر زند آن زلف پریشان
آشفته و سرگشته و بیصبر و قراریم
تا در چمن حسن گل روی تو بشکفت
شوریده و شیدا و پریشان چو هزاریم
چون در نظر دوست عزیزیم غمی نیست
هرچند که در چشم خلایق همه خواریم
وحدت صفت از نشأ صهبای محبت
مستیم ولی بیخبر از رنج خماریم
سر تا به قدم آینه روی نگاریم
ما نقطه پرگار وجودیم ولیکن
گاهی به میان اندر و گاهی به کناریم
ما سر انالحق به جهان فاش نمودیم
منصورصفت رقصکنان بر سر داریم
ما بار به سر منزل مقصود رساندیم
ای خواجه دگر اشتر بگسسته مهاریم
در هیچ قطاری دگر ای قافلهسالار
ما را نتوان یافت که بیرون ز قطاریم
تا باد به هم بر زند آن زلف پریشان
آشفته و سرگشته و بیصبر و قراریم
تا در چمن حسن گل روی تو بشکفت
شوریده و شیدا و پریشان چو هزاریم
چون در نظر دوست عزیزیم غمی نیست
هرچند که در چشم خلایق همه خواریم
وحدت صفت از نشأ صهبای محبت
مستیم ولی بیخبر از رنج خماریم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره 46
گوهر بعدی:غزل شماره 48
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.