۲۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۶

بیدار شو، دلا، که جهان جای خواب نیست
ایمن درین خرابه نشستن صواب نیست

از خفتگان خواب چه پرسی که حال چیست؟
زان خواب خوش که هیچ کسی را جواب نیست

چون هیچ دوست نیست وفادار زیر خاک
معمور خسته ای که چو گور خراب نیست

چون مست را خبر نبود از جفای دهر
بر هوشیار به ز شراب و کباب نیست

طیب حیات خواستن از آسمان خطاست
کز شیشه ای ذلیل امید صواب نیست

ساقی ز جام عشق به خسرو رسان نمی
زیرا که مست کارتر از وی شراب نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.