هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیبایی‌های معشوق و احساسات عاشقانه اشاره دارد. شاعر از عشق و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و از ناتوانی در رسیدن به وصال او شکایت می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند زهد، تقدیر و ناامیدی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۴۳

بر آن لبی که شکر با حلاوتش شوراست
هزار ملک سلیمان بهای یک مور است

یقین که صورت جانها تمام بتوان دید
ازان صفا که در آن سینه چو بلور است

به کوی تو نه عجب گور عاشقان، عجب است
که هم خود از گل عشاق خشت بر گور است

دکان زهد ببستند عاشقان امروز
که از سواریت آفاق پر شر و شور است

هزار جلوه مقصود می کند گردون
ولی چه سود که چشم امید ما کور است

فراز کنگره وصل کی توان رفتن
که رشته کوته و بازوی بخت بی زور است

ربوده چشم تو هم دین و هم دل خسرو
مگر که عادت آن ترک غارت و عور است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.