هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان احساسات شاعر درباره عشق، تنهایی، و رنج‌های روحی می‌پردازد. در آن از نمادهایی مانند باد صبا، مهتاب، شراب، و محراب استفاده شده است. شاعر از غم‌ها و ناکامی‌های خود سخن می‌گوید و گاه با طنز و کنایه، زاهد و واعظ را خطاب قرار می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به شراب و نقد اجتماعی وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد.

شمارهٔ ۴۱۴

صبا می جنبد و آن مست ما را خواب می آید
که از دمهای سرد من جهان بیتاب می آید

ازان مهتاب جان افروز کان شب بود مهمانم
جهان تیره ست بر من چون شب مهتاب می آید

من اینجا زار می سوزم به تاریکی و تنهایی
وه، ای همسایه غافل، ترا چون خواب می آید

غم لیلی جز از جان دست شستن می نفرماید
نه بیهوده ست کاندر چشم مجنون خواب می آید

گریبانم مگیر، ای محتسب، چون می پرستم من
کزین دامان تر بوی شراب ناب می آید

شبانگه بر سرم بگذشت و چشمش تر شد، ای قربان
چه بخت ست این که رحمت در دل قصاب می آید

نبینی دامن، ای زاهد، نگویی تلخم، ای واعظ
که آن دردی کیش دیرینه در محراب می آید

خرامیدن نگه کن آن بهشتی را که پنداری
ز جوی انگبین سیلی ست کز جلاب می آید

فرو پوشید جانها را که آن بی مهر می بیند
نگهدارید دلها را که آن قلاب می آید

همه ناز است و شوخی و کرشمه، خسروا، دل نه
که بهر کشتنت با این همه اسباب می آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.