هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از مفاهیمی مانند عشق، فراق، ناامیدی و تسلیم در برابر سرنوشت سخن می‌گوید. شاعر از نبود معشوق گلایه می‌کند و درد فراق را با تصاویر زیبایی مانند 'بر آب رخت یک گل سیراب نیاید' و 'در کلبه درویش تو مهتاب نیاید' بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند بندگی و تسلیم دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری و ادبی نیاز دارند.

شمارهٔ ۵۰۹

بر آب رخت یک گل سیراب نیاید
آنچ از لبت آید ز می ناب نیاید

دانم که لبت بنده نواز است، ولیکن
آن به که مگس بر سر جلاب نیاید

معذوری، اگر نیست دلت را اثر مهر
کاین عجز عیسی ست، ز قصاب نیاید

ناآمدنت را گله از بخت کنم، زانک
در کلبه درویش تو مهتاب نیاید

شبها من دیوانه و یار و دو سه همدم
من نالم و یاران مرا خواب نیاید

از دل نگشاید گره گریه ام، آری
ماتم چو بود سخت به چشم آب نیاید

ما بهر صلاح رخ ساقی نگذاریم
کان را بتی هست به محراب نیاید

چه عیش بود آنکه کنی بر دل خسرو
از چشم تو بک ناوک پر تاب نیاید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.