هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیباییهای طبیعت و معشوق سخن میگوید و به وفاداری به دوست و عشق اشاره میکند. همچنین، شاعر از انتقادات دیگران نسبت به وفاداری خود به معشوق بیاعتناست و تأکید میکند که هیچکس نمیتواند پیوند او را با دوستش قطع کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۶۵۸
ساقیا، می ده که بیرون سبزه های تر دمید
چون خط سبز جوانان نغز و جان پرور دمید
در خیالت، ای خیال ابروانت ماه عید
اذهبا قبلی و روحی، بیننا بعد بعید
مثل رویت در بنی آدم کسی هرگز ندید
دست نقاش ازل تا نقش آدم برکشید
باد صبح از خاک کویت مژه ای می داد دوش
آب چشمم بر سر کویش به هر سو می دوید
ای نصیحت گو، برو، از من چه می خواهی که نیست
در من این مذهب که روزی شیخ باشم یا مرید
گر جهانی بر سر آیندم به شمشیر جفا
هیچکس پیوند من از دوست نتواند برید
دوستان گویند خسرو را ملامت در وفاست
ای عزیزان، هر نفس یاری دگر نتوان گزید
چون خط سبز جوانان نغز و جان پرور دمید
در خیالت، ای خیال ابروانت ماه عید
اذهبا قبلی و روحی، بیننا بعد بعید
مثل رویت در بنی آدم کسی هرگز ندید
دست نقاش ازل تا نقش آدم برکشید
باد صبح از خاک کویت مژه ای می داد دوش
آب چشمم بر سر کویش به هر سو می دوید
ای نصیحت گو، برو، از من چه می خواهی که نیست
در من این مذهب که روزی شیخ باشم یا مرید
گر جهانی بر سر آیندم به شمشیر جفا
هیچکس پیوند من از دوست نتواند برید
دوستان گویند خسرو را ملامت در وفاست
ای عزیزان، هر نفس یاری دگر نتوان گزید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.