هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی مینالد و از بیوفایی و سختدلی معشوق شکایت میکند. او از تغییر رفتار معشوق و رنجهای عاشقانه خود میگوید و در نهایت، با پذیرش سرنوشت، به تقدیر و بخت نامساعد خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.
شمارهٔ ۸۳۱
زین پیشتر چنین دلت از سنگ و رو نبود
و آزار دوستانت برین گونه خو نبود
پیوسته عادت تو چنین بود در بدی
یا خود همیشه عادت خوبان نکو نبود
آن کیست کو بدید در آن روی یک نظر؟
وانگاه تا بزیست در آن آرزو نبود
لاغر تن مرا ز خم زلف وارهان
انگار کت به زلف یکی تار مو نبود
دل را فسانه تو ز ره برد، ورنه هیچ
دیوانه مرا سر این گفتگو نبود
آخر بر آب چشم منت نیز دل بسوخت
گیرم که خود مرا به درت آبرو نبود
ای دل، سپاس دار که گر دوست جور کرد
از بخت نامساعد من بود، از او نبود
مشکم ز زلف غیر چه آوردی، ای صبا؟
در کوی آن نگار مگر خاک کو نبود
خسرو به دزد خو کن و با بی دلی بساز
گر گویمت که دل به کجا رفت، گو «نبود»
و آزار دوستانت برین گونه خو نبود
پیوسته عادت تو چنین بود در بدی
یا خود همیشه عادت خوبان نکو نبود
آن کیست کو بدید در آن روی یک نظر؟
وانگاه تا بزیست در آن آرزو نبود
لاغر تن مرا ز خم زلف وارهان
انگار کت به زلف یکی تار مو نبود
دل را فسانه تو ز ره برد، ورنه هیچ
دیوانه مرا سر این گفتگو نبود
آخر بر آب چشم منت نیز دل بسوخت
گیرم که خود مرا به درت آبرو نبود
ای دل، سپاس دار که گر دوست جور کرد
از بخت نامساعد من بود، از او نبود
مشکم ز زلف غیر چه آوردی، ای صبا؟
در کوی آن نگار مگر خاک کو نبود
خسرو به دزد خو کن و با بی دلی بساز
گر گویمت که دل به کجا رفت، گو «نبود»
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.