هوش مصنوعی: این متن درباره رندان پاکبازی است که از خودگذشتگی کرده‌اند و به عشق حقیقی رسیده‌اند. آن‌ها از تعلقات دنیوی رها شده‌اند و به جایگاه والایی در عرفان و معنویت دست یافته‌اند. آن‌ها با ترک خودبینی و گذر از منزلگاه‌های مادی، به آزادی و وحدت با معشوق حقیقی رسیده‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گذر از هستی و وحدت ممکن است برای سنین پایین سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۴۱

رندان پاکباز که از خود بریده اند
در هر چه هست حسن دلارام دیده اند

خودبین نیند، زان همه چون چشم مرده اند
روشندل اند، از آن همه چون نور دیده اند

چون رهروان ز منزل هستی گذشته اند
بی خویش رفته اند و به مقصد رسیده اند

آزاد گشته اند به کلی ز هر دو کون
وز جان و دل غلامی جانان خریده اند

باغم نشسته اند وز شادی گذشته اند
از تن رمیده اند و به جان آرمیده اند

از گفتگوی نیک و بد خلق رسته اند
تا مرحبایی از لب دلبر شنیده اند

خسرو، چه گویی از خم ساقی، من کزان
جام از شراب ساقی وحدت کشیده اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.