هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق، عشق و امید به تغییر تقدیر سخن می‌گوید. او از دلبستگی‌هایش، رنج‌های عشق و امید به بهبودی شرایط می‌نویسد و با استفاده از استعاره‌هایی مانند شمع، سرو و کوه، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۳۵

اگر ز پیش برانی مرا که بر خواند
وگر مراد نبخشی که از تو بستاند؟

به دست تست دلم حال او تو می دانی
که حال آتش سوزنده شمع می داند

برفت آنکه بلای دل است و افت جان
مگر خدای تعالی بلا بگرداند

چه اوفتاد که آن سرو راستین برخاست؟
خیر برید به دهقان که سرو بنشاند

چراغ مجلس روحانیان فرو میرد
گر او به جلوه شبی آستین برافشاند

تحیتی که فرستاده شد بدان حضرت
گر این مقوله نخواند، درو فرو ماند

سرشک دیده خسرو چنین که می بینم
اگر به کوه رسد، کوه را بغلتاند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.