هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و اشتیاق شاعر به معشوق سخن میگوید. شاعر از بوی زلف معشوق، نسیم جانبخش، و نشانههای عشق میگوید و بیان میکند که چگونه دوری معشوق جان او را میسوزاند. همچنین، اشارهای به خسرو و شیرین دارد و عشق بینظیر خسرو به شیرین را یادآور میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههای ادبی و زبان کلاسیک ممکن است برای درک کامل، به بلوغ فکری و ادبی نیاز داشته باشد.
شمارهٔ ۹۴۵
صبا ز زلف تو بویی به عاشقان آورد
نسیم آن به تن رفته باز جان آورد
هزار جان سزد از مژده، گربه باد دهند
که نزد دلشدگان بوی دلستان آورد
خبر ز چین سر زلف مشکبوی تو داد
صبا چو از دل گم گشته ام نشان آورد
اگر نه جان عزیزی، چرا دمی بی تو؟
به کام دل نفسی برنمی توان آورد
دلم ز لطف تو رمزی به گوش تو می گفت
ز شوق اشک چم آب در دهان آورد
هزار بوسه لبم زد ز شوق بر دهنم
ازان که نام دهان تو بر دهان آورد
به شست هجر تو بر جان بیقرارم زد
هر آن خدنگ که ایام در کمان آورد
کسی به قربت تو دست یافت چون خسرو
که روی سوی تو و پشت بر جهان آورد
نسیم آن به تن رفته باز جان آورد
هزار جان سزد از مژده، گربه باد دهند
که نزد دلشدگان بوی دلستان آورد
خبر ز چین سر زلف مشکبوی تو داد
صبا چو از دل گم گشته ام نشان آورد
اگر نه جان عزیزی، چرا دمی بی تو؟
به کام دل نفسی برنمی توان آورد
دلم ز لطف تو رمزی به گوش تو می گفت
ز شوق اشک چم آب در دهان آورد
هزار بوسه لبم زد ز شوق بر دهنم
ازان که نام دهان تو بر دهان آورد
به شست هجر تو بر جان بیقرارم زد
هر آن خدنگ که ایام در کمان آورد
کسی به قربت تو دست یافت چون خسرو
که روی سوی تو و پشت بر جهان آورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.