هوش مصنوعی: شاعر در حال مستی از میخانه عبور می‌کند و سالکی را می‌بیند که همه چیز را رها کرده و در پی یک جرعه شراب، عقل و هوش خود را از دست داده است. صحنه میخانه با نوازندگان بی‌حال و شمعی لرزان توصیف می‌شود. سالک به شاعر هشدار می‌دهد که از غفلت دست بردارد و به جرعه‌ای از شراب معنوی بنوشد تا به آرامش برسد. شاعر به او توصیه می‌کند که به دنبال حکایت‌های بی‌ثمر نباشد و به دنبال حقیقت برود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که برای درک عمیق‌تر نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به مصرف شراب ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۱۵۵

مست و لایعقل گذشتم از در میخانه دوش
سالکی دیدم نشسته پیش پیر می فروش

گشته از دنیا و مافیها به کلی اختیار
از پی یک جرعه می بر باده داده عقل و هوش

مطربان افتاده بی خود هر یکی بر یک طرف
از نفیر آسوده چنگ و از فغان بربط خموش

شمع مجلس ایستاده زرد و لرزان و نزار
آتشی بر سر دویده آمده خوش خوش به جوش

خواستم تا بگذرم زان در که ناگه از درون
چشم سالک بر من افتاد و در آمد در خروش

گفت، ای غافل، کجایی چند گردی هر طرف؟
بگذر از خویش و در آور شرب ما یک جرعه نوش

تو هم از دردی کشان شو در خرابات مغان
تا بیابی هر چه خواهی، این نصیحت دار گوش

نیست در خورد تو خسرو این حکایتها برو
آتشی چندان نداری، بیهده چندین مجوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.