هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌های عشق و دل‌بستگی می‌گوید. او از بی‌وفایی معشوق، درد فراق، و رنج‌های دل عاشق سخن می‌راند و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. همچنین، شاعر از گرفتاری‌های دل و عواقب عشق شکست‌خورده می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات اشاره به رنج و اندوه شدید دارند که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۱۲۳۰

رسته بودم مه من چندگه از زاری دل
از نمکدان تو شد تازه جگر خواری دل

تو همی آیی و صد غارت جان از هر سو
در چنین فتنه کجا صبر کند یاری دل؟

هر کسی با دل آزاد ازین شهر گذشت
من گرفتار بماندم به گرفتاری دل

دل گنه کرد که عاشق شد و نزد خوبان
نشود عفو همه عمر گنه کاری دل

وقتی افگن نظری جانب من، ای خورشید
که سیه روی بماندم ز شب تاری دل

وقت آن است که دستی دهی، ای دوست، به لطف
که فرو رفتم در گل ز گرانباری دل

عشقت افگند میان من و دل بیزاری
بر رخ از خون نگر، اینک خط بیزاری دل

می شود زلف تو ز آسیب نسیمی درهم
بس که بیتاب شد از زحمت بسیاری دل

عشق گویند که کار دل بیدار بود
بهره ام خواب اجل بود ز بیداری دل

پند گویا، هم ازین گونه خرابم بگذار
که نمی آید ازین خسرو معماری دل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.