هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و درد فراق میگوید و حالات روحی خود را در مواجهه با معشوق توصیف میکند. او از غم، فریاد دلهای مظلوم، و ناامیدی از وصال سخن میگوید و در نهایت به امید دیدار معشوق، روزگار را سپری میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۵۰۵
غبار مشک می خیزد، ندانم تا چه باد است این؟
سوار مست می آید، فساد است و فساد است این
به زلفش صد دل مظلوم در فریاد می بینم
ندانم رشته ظلم است یا زنجیر داد است این!
منش گویم چنین مخرام کآه خلق بد باشد
نصیحت می کنم، یارب، چه ترک خود مراد است این
بگفتم گریه را «باز ایست » آخر یک زمان، گفتا
که جانان می رود بیرون، چه جای ایستاد است این
همه کس را ز یاد دوستان در دل نشاط آید
مرا جان می رود بیرون، ندانم تا چه یاد است این؟
مبین عار، ار به گریه ریخت مردم دیده در پایت
که از خون دلش پرورد و طفل خانه زاد است این
دلا، درمانده گشتی از خیال من هم از اول
که او را جای می دادی، نمی گفتم فساد است این
به امید سلامی رفت روز عمر در کویش
شبت خوش، خسروا، بگذر که وقت خیر باد است این
سوار مست می آید، فساد است و فساد است این
به زلفش صد دل مظلوم در فریاد می بینم
ندانم رشته ظلم است یا زنجیر داد است این!
منش گویم چنین مخرام کآه خلق بد باشد
نصیحت می کنم، یارب، چه ترک خود مراد است این
بگفتم گریه را «باز ایست » آخر یک زمان، گفتا
که جانان می رود بیرون، چه جای ایستاد است این
همه کس را ز یاد دوستان در دل نشاط آید
مرا جان می رود بیرون، ندانم تا چه یاد است این؟
مبین عار، ار به گریه ریخت مردم دیده در پایت
که از خون دلش پرورد و طفل خانه زاد است این
دلا، درمانده گشتی از خیال من هم از اول
که او را جای می دادی، نمی گفتم فساد است این
به امید سلامی رفت روز عمر در کویش
شبت خوش، خسروا، بگذر که وقت خیر باد است این
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.