هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از درد فراق، عشق بیپاسخ، وابستگی شدید به معشوق، و فداکاری در راه عشق سخن میگوید. او از خمار عشق، دلتنگی، و اشتیاق دیدار معشوق مینالد و حاضر است هر رنجی را برای رسیدن به او تحمل کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۶۷۸
گر باده می خورم به سر من خمار تو
ور در چمن روم به دلم خارخار تو
خون شد ز نالشم جگر سنگ و همچنان
با سنگ خویشتن دل با استوار تو
از دیدن تو مست و خرابم تمام روز
جان می کنم تمام شب اندر خمار تو
بیرون جهان سمند که پیشت به صد هوس
مردن به پای خویشتن آید شکار تو
دل راتب غم تو چو بی من نمی خورد
شرمنده دلم من و دل شرمسار تو
عمرم به یاری سگ کوی تو شد به سر
روزی نگفتیش که چگونه ست یار تو
داغ تو دارم ار نکنم خدمتی دگر
کم زانکه با زمین برم این یادگار تو
بهر کدام روز بود عقل و جان و دل
گر این متاع خرج نگردد به کار تو
صد پاره شد چو غنچه دل خسرو و هنوز
باری گلی کشفت مرا در بهار تو
ور در چمن روم به دلم خارخار تو
خون شد ز نالشم جگر سنگ و همچنان
با سنگ خویشتن دل با استوار تو
از دیدن تو مست و خرابم تمام روز
جان می کنم تمام شب اندر خمار تو
بیرون جهان سمند که پیشت به صد هوس
مردن به پای خویشتن آید شکار تو
دل راتب غم تو چو بی من نمی خورد
شرمنده دلم من و دل شرمسار تو
عمرم به یاری سگ کوی تو شد به سر
روزی نگفتیش که چگونه ست یار تو
داغ تو دارم ار نکنم خدمتی دگر
کم زانکه با زمین برم این یادگار تو
بهر کدام روز بود عقل و جان و دل
گر این متاع خرج نگردد به کار تو
صد پاره شد چو غنچه دل خسرو و هنوز
باری گلی کشفت مرا در بهار تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.