هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. در آن از زیباییها، نازها و غمزههای معشوق سخن میرود و شاعر از عشق بیپاسخ و رنجهایش میگوید. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند فداکاری، بلندپروازی و ستایش معشوق وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و تشبیهات ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشند.
شمارهٔ ۱۸۸۵
تو خود به غمزه سراسر کرشمه و نازی
چه حاجت است که با ما کرشمه ای سازی
به تیغ بازی مژگان مریز خون مرا
که نیست ریختن خون عاشقان بازی
شب آمدی و نگفتم به کس، ولی چه کنم؟
که بوی زلف به همسایه کرد غمازی
حدیث حسن کسی را به عهد تو نرسد
ترا رسد که، نگارا، به حسن ممتازی
از آن شده ست لگدکوب بلبلان سر سرو
که پیش قامت تو می کند سرافرازی
چو جان به پای تو انداختم، خیال بگفت
که من از آن توام تا تو دل نیندازی
رضا به کشتن خود داد خسروت که ز لب
به زنده کردن او چون مسیح پردازی
چه حاجت است که با ما کرشمه ای سازی
به تیغ بازی مژگان مریز خون مرا
که نیست ریختن خون عاشقان بازی
شب آمدی و نگفتم به کس، ولی چه کنم؟
که بوی زلف به همسایه کرد غمازی
حدیث حسن کسی را به عهد تو نرسد
ترا رسد که، نگارا، به حسن ممتازی
از آن شده ست لگدکوب بلبلان سر سرو
که پیش قامت تو می کند سرافرازی
چو جان به پای تو انداختم، خیال بگفت
که من از آن توام تا تو دل نیندازی
رضا به کشتن خود داد خسروت که ز لب
به زنده کردن او چون مسیح پردازی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.