هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فداکاری سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است جان و دل خود را در راه معشوق فدا کند. او از درد دل و رهایی از خود سخن می‌گوید و این فداکاری را کاری نیکو می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، تأکید بر فداکاری و از دست دادن خود می‌تواند نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

غزل ۳

ببازی عشق میبازم ، دل و جان را فدا سازم
بدم منصور می نازم ، یقین خُود را فدا سازم

عجب وقتیست ای یاران! اگر باشید غمخواران
شوید آگاه دلداران که من خود را فدا سازم

بزلف یار دل بستم ، به بستن دل چنان مستم
دو عالم رفت از دستم، کنون خُود را فدا سازم

ز درد دل چنان خستم، زجان هم دست خود شستم
کنون از درد دل گفتم که من خود را فدا سازم

فدا سازم دگر باری ، سر خود را بدلداری
چه خوش باشد نکو کاری که من خود را فدا سازم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲
گوهر بعدی:غزل ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.