هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و مستی معنوی سخن میگوید و خود را در بازار زندگی، آزاد و بیپروا معرفی میکند. او از رازهای عشق، سعادت و رهایی از تعلقات دنیوی میگوید و خود را مست از عشق و بینیاز از دیگران توصیف میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عشق معنوی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند 'مستی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل ۴
ببازی عشق میبازم ، سر بازار سر بازم
ره مردان صفا سازم ، سر بازار سر بازم
به میدان اسپ تازم ، توئی واقف نه از رازم
چنین نازیست می نازم، سر بازار سر بازم
زجام عشق می خودرم ، ز هستی خویش خود مردم
سعادت گوی خود بردم، سر بازار سر بازم
بمستی از چنان مستم، ز عالم دست خود شستم
ز شوق جان چنان مستم، سر بازار سر بازم
منم یاری چنان مستم، ز این و آن همه رستم
کمر خود را چنان بستم، سر بازار سر بازم
ره مردان صفا سازم ، سر بازار سر بازم
به میدان اسپ تازم ، توئی واقف نه از رازم
چنین نازیست می نازم، سر بازار سر بازم
زجام عشق می خودرم ، ز هستی خویش خود مردم
سعادت گوی خود بردم، سر بازار سر بازم
بمستی از چنان مستم، ز عالم دست خود شستم
ز شوق جان چنان مستم، سر بازار سر بازم
منم یاری چنان مستم، ز این و آن همه رستم
کمر خود را چنان بستم، سر بازار سر بازم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳
گوهر بعدی:غزل ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.