هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و ناامیدی می‌نالد. او به امید دیدار معشوق و دریافت توجه از سوی اوست، اما در نهایت به گوشه‌نشینی و آه بسنده می‌کند. همچنین، در بخشی از شعر، شاعر از توصیف معشوق توسط دیگران سخن می‌گوید و به شکوه و جلال او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و مفاهیم عمیق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۹۴۱

پسرا و نازنینا، به کرشمه گاه گاهی
اگر اتفاقت افتد، به فتادگان نگاهی!

ز غمت کجا گریزم که جهان گرفت حسنت
ز تو هم به تست، یارا، اگرم بود پناهی

شرف هلاک مابین، به دو بوسه جان نو ده
که گر این امید باشد، بزییم چندگاهی

چو فغان کنم به کویت، ز علی اللهم چه رنجی؟
در شه تهی نباشد ز نفیر دادخواهی

نکنی تو راه کوته بر ما و هر زمانی
به فنا رهم نماید اجل و دراز راهی!

به امید با تو ما را چو نرفت پیش کاری
پس از این چو نامرادان من و گوشه ای و آهی

چه دراز بود امشب که خیال بر سر آمد
بدمید صبح، لیکن چو به سر رسید ماهی

به یکی ز همنشینان سخن تو دوش گفتم
که تو دیده ای فلان راچو به سر سیه کلاهی

به جواب گفت خسرو تو کجا رسی به وصفش
نظری ز دور می کن به جمال پادشاهی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.