هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سیف فرغانی، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند بلبل، گل، آفتاب و یوسف، به توصیف عشق و زیبایی معشوق می‌پردازد. شاعر از حالت عاشقانه و شیفتگی خود سخن می‌گوید و معشوق را به عنوان یگانه و بی‌نظیر می‌ستاید. همچنین، از تأثیر عشق بر جهان و انسان‌ها صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۹

عاشق اینجا از برای دیدن یار آمدست
بلبل شوریده بهر گل بگلزار آمدست

این جهان بازار کار عشق جانانست، ازو
آن برد مقصود کو با زر ببازار آمدست

عاشقم او را ندانم دولتست این یا فضول
کآن توانگر را چو من مفلس خریدار آمدست

تا جهانی خلق را چون ذره سرگردان کند
آفتاب حسن در رویش پدیدار آمدست

دوست چون در نیکویی یکتاست همچون آفتاب
عاشقش زآن در عدد چون ذره بسیار آمدست

بر چنو یوسف جمالی سوره آیات حسن
راست چون تورات بر موسی بیکبار آمدست

در میان جمع خوبان یار ما(گویی مگر)
در چمن طاوس روحانی برفتار آمدست

بس کلهداران دولت را قباها خرقه شد
تا سر این تاج خوبان زیر دستار آمدست

چون عسل جانم بیادش کام شیرین می کند
تا نبات خط بر آن لعل شکر بار آمدست

هر کرا بر لوح دل پیوست عشقش حرف خویش
بی زبان وبی دهان چون خط بگفتار آمدست

روح باغ میوه عشق (است)وهمت باغبان
وین تن خاکی بگردش همچو دیوار آمدست

سعدی از قدر تو غافل بود آن ساعت که گفت
(این تویی یا سرو بستانی برفتار آمدست)

سیف فرغانی سنایی شد بشعر و، نظم اوست
نافه مشکی که از وی بوی عطار آمدست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.