۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸

گشت روی زمین چو صحن بهشت
از رخ خوب یار حور سرشت

دیده از دل کن وببین دیدار
ای قصارای همت تو بهشت

بر گل از روی لاله رخ که نمود
بر مه از مشک سوده خط که نوشت

حسن رویش زخط نگردد کم
رخ ماه از کلف نگردد زشت

یار من در میانه خوبان
همچو لاله است در میانه کشت

بر رخ لاله رنگ او خالیست
همچو نقطه بر آتش از انگشت

عشق او در دل آن اثر دارد
کآب در خاک و آتش اندر خشت

چون منی ذکر غیر او نکند
کرم قز ریسمان نداند رشت

دل نگهدار سیف فرغانی
زآنکه در کعبه بت نشاید هشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.