هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، توصیف زیبایی معشوق و تأثیر جادویی نگاه او بر شاعر است. شاعر از عشق و درد فراق می‌گوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۹

آن نگاری کو رخ گلرنگ داشت
بی رخش آیینه دل زنگ داشت

وآن هلال ابرو که چون ماه تمام
غره یی در طره شبرنگ داشت

یک نظر کرد و مرا از من ببرد
جادوی چشمش چنین نیرنگ داشت

چون نگین بر دل نشان خویش کرد
یار نام آور که از ما ننگ داشت

دل برفت و خانه بر غم شد فراخ
کانده او جای بر دل تنگ داشت

بی غم او مرده کش باشد چو نعش
قطب گردونی که هفت اورنگ داشت

هم ز دست او قفا خوردم چو چنگ
گرچه بر زانوم همچون چنگ داشت

صد نوا شد پرده افغان من
ارغنون عشقش این آهنگ داشت

روز و شب چون دیگ جوشان ناله کرد
آب خامش چون گذر بر سنگ داشت

سیف فرغانی بصلحش پیش رفت
گرچه او در قبضه تیغ جنگ داشت

آفتابی اینچنین بر کس نتافت
تا اسد خورشید و مه خرچنگ داشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.