هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دلش می‌نالد، از درد دوری و اشتیاق به وصال شکایت می‌کند و از عشق بی‌پاسخ خود می‌گوید. در نهایت، شاعر به امید بوسه‌ای از معشوق است و از رنج‌های عشق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق، درد عشق و اشتیاق نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۱۷۰

بر صفحه رخسار تو آنکس که نظر کرد
خط تو چو اعراب دلش زیر و زبر کرد

آنرا که دمی دیده دل گشت گشاده
چشم از همه در بست و بروی تونظر کرد

مارا کمر تو زمیان تو نشان داد
مارا سخن تو زدهان تو خبر کرد

چون صورت تو معنی صد رنگ ندیدم
تا دیده معنیم تماشای صور کرد

با یوسف اگر چند فرو رفت مه حسن
خورشید شد و سر زگریبان تو بر کرد

هرگز من و تو هردو بدین حال نبودیم
حسن تو ترا شکل و مرا شیوه دگر کرد

در کوی تو مارا نبود جای اقامت
وآن قید نکردی که توانیم سفر کرد

در حسرت وصل تو دل سوخته بگریست
آبش چو کم آمد مددش خون جگر کرد

زین کار خلاصی نتوان یافت بتدبیر
زین سیل بکشتی نتوانیم گذر کرد

چندانکه توانم من گریان ز فراقت
زآن لب که بیک خنده جهان پر زشکر کرد

بوسی خوهم وگر ندهی باز نیایم
زین کدیه که کار من درویش چو زر کرد

در خوابگه وصل تو یک روز نخسبد
عاشق که شبی درغم هجرانت سحر کرد

از وعده وصل تو دلم چون نشود شاد
گویند بود میوه زشاخی که زهر کرد

سیف این همه اشعار نه خود گفت اگر گفت
مست تو شد این عربده می کرد اگر کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.