هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و جدایی از معشوق خود می‌گوید. او از سوختن در آتش هجران، اشک‌های بی‌پایان و ناله‌هایش سخن می‌گوید. معشوق در حال ترک اوست و این جدایی، قلب شاعر را می‌سوزاند. شاعر ابراز می‌کند که با رفتن معشوق، جانش نیز از دست خواهد رفت و آرامش خود را از دست خواهد داد. او از غصه‌های هجران می‌نالد و بیان می‌کند که تحمل این بار فراق برایش بسیار سنگین است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۹۳

دلبرم عزم سفرکردو روان خواهدشد
دردلم آنچه همی گشت چنان خواهدشد

اوچو آبست ومن سوخته بادیده تر
خشک لب ماندم وآن آب روان خواهدشد

بود بیگانه زمن چون بر من نامده بود
از برم چون برود باز همان خواهدشد

ازپی گریه مرا چشم شود جمله مسام
وزپی ناله مرا موی زبان خواهدشد

می رود نیستش اندیشه که مردم گویند
که فلان کشته هجران فلان خواهدشد

دلبرا در دل من از غم تو سوداییست
که مرا جان سر اندر سر آن خواهدشد

جان من بودی وچون نیست رفتن کردی
از من دل شده شک نیست که جان خواهدشد

دیده چون روی تو می دید دلم فارغ بود
چون زچشمم بروی دل نگران خواهدشد

از برای دل تو غصه هجرت بخورم
ور چه جانیم درین غصه زیان خواهدشد

برمن ازبار فراقت چو عنان برتابی
دل من همچو رکاب تو گران خواهدشد

دل که در حوصله انده تو یک لقمه است
تا غم تو بخورد جمله دهان خواهدشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.